پزشکی 1



بیماری های روحی و اضطراب مشکلاتی هستند که معمولا به آنها کم توجهی می شود، اما عدم توجه به آنها پیامدهای زیادی دارد، به همین دلیل در این مطلب به چند روش روان درمانی اشاره می شود تا آشنایی بیشتری با این شاخه داشته باشید

 

مشاوره و روان درمانی به چند روش انجام می شود؟

نظریه مربوط به روان درمانی مانند یک نقشه برای روانشناس عمل می کند. نظریه های مربوط به روان درمانی روان درمانگر را در فرایند درک بیمار و مشکلات آنها و ارائه راه حل راهنمایی می کند. 

 

دیدگاه های مربوط به روان درمانی در چند حوزه قرار می گیرند که در ادامه به آنها اشاره می شود.

  

روانکاوی و درمان روانشناختی 

این دیدگاه بر روی تغییر رفتارها، احساسات و افکار مشکل ساز تمرکز می کند و از طریق کشف و شناسایی انگیزه های ناخودآگاه انجام می شود. روش روانکاوی تحلیلی از طریق یک ارتباط نزدیک بین پزشک و بیمار انجام می شود. بیماران در این روش از طریق تعاملاتی که در جلسات مشاوره دارند، خود را کشف می کنند. گرچه روانشناسی از طریق فروید تعریف شده و شناخته شده است، اما  بعد از فروید بسط زیادی پیدا کرده و بخش های زیادی از آن اصلاح شده است.

  

رفتار درمانی 

این روش بر روی نقش یادگیری در بروز رفتارهای طبیعی و غیر طبیعی تمرکز می کند. به عنوان مثال در مورد سگ ها با شنیدن زنگ ساعت شام رفتارهای خاصی از خود نشان می دهند چرا که می دانند صدای این زنگ مربوط به غذا ست. 

 

یکی از شاخه های رفتار درمانی روش حساسیت زدایی یا Desensitizing است که در این روش پزشک به بیمار مبتلا به فوبیا کمک می کند و درمان به این شکل انجام می شود که فرد به طور مکرر در معرض هر آنچه منجر به اضطراب می شود قرار می گیرد. 

 

روش دیگر شرطی سازی عملی است که در آن بر اساس تشویق و تنبیه رفتارهای قرد شکل می گیرد. روش رفتار درمانی از دهه 1950 گسترش پیدا کرد. 

 

یکی از شاخه های رفتار درمانی روش درمان شناختی – رفتاری است که بر روی افکار و رفتارها تمرکز می کند. 

 

روش درمان شناختی بیشتر بر روی افکار مردم تمرکز می کند تا رفتارهای آنها. در روش درمان شناختی درمانگر بر این باور است که افکار ناکارآمد منجر به بروز احساسات و رفتارهای نامناسب می شود. افراد با تغییر افکار خود می توانند چگونگی احساسات و عملکرد خود را نیز تغییر دهند. 

  

مزیت های مشاوره 

 

مشاوره و صحبت با روانشناس و مشاور مزیت های زیادید در پی دارد که عبارتند از:  

بهبود علائم و مشکلات روحی و عاطفی

کاهش مشکلات روحی و روانی 

حل مشکلات شخصی با راهنمایی و حمایت 

ایجاد تغییرات شخصی 

بازگشت به یک وضعیت سالم 

داشتن یک دیدگاه نظری نسبت به مشکلات به وجود آمده و تلاش برای یافتن راه حل 

  

منبع: seemorgh.com

 


حرف شنوی کودکان احتمالاً یکی از آرزوهای هر پدر و مادری است. شاید وقت آن رسیده که اجبار و عصبانیت را کنار بگذارید و با کمی خلاقیت و سرگرمی فرزندتان را حرف‌گوش‌کن بار بیاورید. پنج بازی که در ادامه به شما آموزش می‌دهیم، کمکتان می‌کند فرزندتان در عین سرگرم شدن، مهارت حرف‌شنوی را نیز یاد بگیرد.

چرا گوش نمی‌دهد؟
ممکن است شما هم مادری باشید که تصمیم دارد فرزندش را به مهدکودک ببرد؛ ولی این سؤال ذهنش را درگیر کرده: چطور کودکم به حرف‌های مربی مهد گوش می‌دهد؟ درحالی‌که وقتی از او می‌خواهم اسباب‌بازی‌اش را داخل سبد بیندازد، او ترجیح می‌دهد آن را پشت کامیونش سوار کند!


به نظر می‌رسد مشکلی در این بچه‌ها وجود ندارد. بنا بر نظر متخصصان، کودکان نوپا در تمرکز بر آنچه می‌گویید مشکل دارند. دکتر «راحیل بریگز» معتقد است کودکان کم سن و سال به‌صورت ذاتی ذهنشان منحرف به موضوعی دیگر می‌شود. آن‌ها نمی‌توانند به اندازه بچه‌های بزرگ‌تر روی موضوعی تمرکز کنند و بعد از چند دقیقه توجهشان به موضوع دیگری جلب می‌شود. فرض کنید فرزند 15 ماهه‌تان در حال رفتن به سمت کتابخانه است و در همان حال شما کتابی را با صدای بلند برایش می‌خوانید؛ در این صورت اینکه حواسش به سمت شما معطوف شود اتفاقی طبیعی است.


دلیل دیگری که باعث می‌شود او نسبت به درخواست‌هایتان بی‌توجه باشد این است که او به‌تازگی اولین گام‌ها برای مستقل شدن را برمی‌دارد؛ درنتیجه ممکن است به حرف‌هایی که به او می‌زنید توجهی نکند و حتی ممکن است دقیقاً خلاف آن را انجام دهد تا استقلالش را ثابت کند!


خوشبختانه، اگر از همین حالا تمرین کردن با فرزندتان را شروع کنید، او را برای مرحله پیش‌دبستانی آماده خواهید کرد و با تمرکز بر علاقه ذاتی‌اش به بازی کردن می‌توانید توانایی حرف‌شنوی را در او تقویت کنید. بازی‌های زیر به افزایش تمرکز و توجه بچه‌ها کمک می‌کنند.

 

حرف شنوی کودکان,حرف شنو کردن کودکان,بازی با کودکان در سنین مختلفکودکان نوپا در تمرکز بر آنچه می‌گویید مشکل دارند


بازی با کودکان در سنین مختلف
* در جست‌وجوی گنج باشید!
برای یک کودک کنجکاو هیچ‌چیزی وسوسه کننده تر از پیدا کردن یک جایزه پنهان‌شده نیست! حتی اگر جایزه ساده‌ای مثل عروسک همیشگی‌اش باشد. معمولاً بچه‌ها نمی‌توانند در برابر پیدا کردن وسیله و جست‌و‌جو مقاومت کنند؛ درنتیجه سراغ شی پنهان شده می‌روند. سعی کنید جایی که عروسک را پنهان می‌کنید، خیلی سخت نباشد. مثلاً می‌توانید از پشت مبل استفاده کنید. بعد به فرزندتان برای پیدا کردن نشانه‌هایی دهید و او را راهنمایی کنید.

این روش چطور تأثیر می‌گذارد؟ اگرچه فرزندتان برای یافتن جایزه‌ای که پنهان کرده‌اید ترغیب شده و به راهنمایی‌هایتان توجه می‌کند؛ هم‌زمان در حال پیروی کردن تقویت حافظه‌اش نیز هست. قطعاً اگر این بازی را ادامه دهید متوجه تفاوت فرزندتان در یک‌سالگی با دوسالگی‌اش می‌شوید. هر چه او بزرگ‌تر می‌شود تمرکزش را بیشتر تقویت کنید و بازی را برایش پیچیده‌تر کنید. مثلاً بگویید اول باید به اتاق بازی برود و بعد توپ آبی را پیدا کند یا حتی از این سخت‌تر!

*عروسک‌ها را دعوت کنید!
جذابیتی که عروسک‌ها دارند توجه همه بچه‌ها را به خود جلب می‌کند. حتی استفاده از عروسکی که با یک لنگه جوراب درست‌شده و چشم‌های درشت و لبخندی بانمک دارد برای سرگرم کردن فرزندتان کافی است. یک صدای جالب برای عروسک بسازید و درخواست‌هایتان را از کودک از زبان عروسک بیان کنید. برای مثال از فرزندتان بخواهید دست بزند، پاهایش را به زمین بکوبد، دایره‌وار بچرخد یا اسباب‌بازی‌هایش را از روی زمین جمع کند.


این روش چطور تأثیر می‌گذارد؟ ممکن است وقتی مستقیماً از فرزندتان می‌خواهید حیوانات اسباب‌بازی‌اش را جمع کند، این کار را انجام ندهد! اما وقتی عروسکی به شکل شیر از او این درخواست را داشته باشد، به نظر او کار سرگرم‌کننده‌ای برسد. حالا سؤال اینجاست که چرا این اتفاق می‌افتد؟ در این حالت فرزندتان این درخواست را از طرف مادرش نمی‌بیند و استقلالش را در معرض تهدید کمتری حس می‌کند. هنگامی‌که از جانب یک عروسک با او حرف می‌زنید حس می‌کند دوست تازه‌ای پیدا کرده است؛ درنتیجه علاقه بیشتری به گوش دادن به درخواست‌های دوست جدیدش پیدا می‌کند. احتمالاً این که به جای یک عروسک حرف بزنید به نظرتان احمقانه می‌رسد اما یادتان باشد: شما سعی می‌کنید از اعمال زور جلوگیری کنید و کودکتان با علاقه یاد می‌گیرد که چطور از دستورات پیروی کند؛ بنابراین ارزشش را دارد.

 

 

حرف شنوی کودکان,حرف شنو کردن کودکان,بازی با کودکان در سنین مختلفدرخواست‌هایتان را از کودک از زبان عروسک بیان کنید

 
*حس تقلید او را درگیر کنید
یکی از صداهایی را که به‌طور غیرمستقیم در اطرافتان می‌شنوید، انتخاب کرده و توجه کودکتان را به آن جلب کنید. برای مثال صدای گربه‌ای که از کوچه می‌آید. از او سؤال بپرسید: صدای گربه را می‌شنوی؟ بعد کمی ساکت بنشینید و چهره‌تان را طوری نشان دهید که با دقت در حال گوش کردن به صدای گربه هستید. از کودکتان بخواهید صدایی را که می‌شنود، تقلید کند اگر در انجام این کار مردد بود خودتان صدایی شبیه آن دربیاورید.‌

این روش چطور تأثیر می‌گذارد؟ بااینکه گوش کردن به صدایی که منبع آن دیده نمی‌شود برای فرزندتان سخت است؛ اما این کار به‌مرورزمان گوش دادن با دقت را به او یاد می‌دهد و باعث بهبود مهارت تمرکزش می‌شود. تلاش‌های او را ببینید و تشویقش کنید. مثلاً به او بگویید: «وای، چقدر خوشحالم که صدای گربه را شنیدی و می‌توانی تقلیدش کنی!»

*بازی چراغ‌قوه را انجام دهید
بعدازظهرها، وقتی هوا تاریک می‌شود در اتاقی کم‌نور، با کودکتان روی کاناپه لم دهید و دو چراغ‌قوه کنارتان داشته باشید. نور چراغ‌قوه را روی اشیای مختلف بیندازید و از او بخواهید شما را دنبال کند. این‌طور بگویید: «نور چراغ‌قوه من روی قفسه کتاب‌هاست. تو هم می‌توانی همین کار را انجام بدهی؟»

این روش چطور تأثیر می‌گذارد؟ تازگی داشتن بازی چراغ‌قوه باعث می‌شود فرزندتان در این بازی درگیر باشد و منتظر دستور بعدی شما بماند. به‌علاوه تاریکی اتاق باعث می‌شود تا توجهش کمتر به اشیای موردعلاقه‌اش در اتاق جلب شود. برای کودکانی که بزرگ‌ترند بازی را جذاب‌تر کنید. مثلاً نور چراغ‌قوه را بچرخانید و حرکت دایره یا زیگزاگ ایجاد کنید. به‌علاوه این بازی می‌تواند به کاهش ترس از تاریکی فرزندتان نیز کمک کند.

*با یکدیگر آهنگ‌های بی‌سروته بخوانید!
چه شعر «یه روز یه آقا خرگوشه» را بخوانید چه شعری درباره مسواک زدن که از خودتان درآورده‌اید، ترکیب موسیقی با حرکات بدن، برای کودکان نوپا سرگرم‌کننده است. این حرکت‌ها باعث می‌شود کلمات را بهتر به خاطر بیاورند. اگر می‌خواهید فرزندتان به کاری مانند لباس پوشیدن یا جمع‌کردن اسباب‌بازی‌هایش انجام دهد، این درخواست را با شعر بیان کنید. برای بچه‌های کوچک‌تر شعر را آرام‌تر و با حرکت‌های بیشتری انجام دهید تا بیشتر خوششان بیاید.

این روش چطور تأثیر می‌گذارد؟ اینکه فرزندتان را با دادوفریاد یا زور به انجام کاری وادار کنید، معمولاً نتیجه عکس دارد و او مقاومت بیشتری برای انجام ندادنش می‌کند. اگر درخواستتان را با یک شعر انجام دهید و از او بخواهید با شما هم‌نوایی کند، بیشتر برای انجام آن کار ترغیب می‌شود.

 


معجون ضدسرطان
هریستو مرمرسکی (Hristo Mermerski) یک دانشمند روسی است که یک درمان خانگی برای مقابله و پیشگیری از سرطان ارائه داده است. البته این دارو باعث تقویت و درمان کل بدن می شود و سرطان را به عقب می راند. در این مطلب طرز تهیه این داروی ساده را ارائه می دهیم.


این داروی خانگی عروق را تمیز می کند، درمان کننده قلب است و دستگاه ایمنی بدن را تقویت می کند.


این دارو همچنین در تمیزی و پاکسازی کبد و کلیه ها نیز نقش دارد.


افرادی که این دارو را مصرف می کنند از مشکلات مربوط به حافظه، سکته قلبی و انواع سرطان ها دور می مانند.


این دارو همچنین در تمیزی و پاکسازی کبد و کلیه ها نیز نقش دارد. افرادی که این دارو را مصرف می کنند از مشکلات مربوط به حافظه، سکته قلبی و انواع سرطان ها دور می مانند.

برای تهیه این داروی خانگی به ترکیبات ساده ای مانند لیموترش تازه (15 عدد)، سیر تازه (12 حبه)، عسل طبیعی (یک کیلوگرم)، جوانه گندم (400 گرم) و گردوی تازه (400 گرم) نیاز دارید.


اگر جوانه گندم ندارید می توانید گندم را در یک کاسه شیشه ای ریخته و آب اضافه کنید. بگذارید یک شب بماند. بعد از 12 ساعت گندم ها را آب کش کنید و بشویید. گندم ها را در یک کاسه قرار دهید و اجازه دهید 24 ساعت بماند. بعد از این مدت گندم ها جوانه می زنند.

 جوانه گندم

ترکیب سیر]عسل,جوانه گندم، لیموترش و گردو برای پیشگیری از سرطان مفید است

   
سیر را پوست بگیرید و گردوها را آماده کنید. 5 عدد لیموترش ارگانیک را با پوست له کنید. جوانه گندم را به آن اضافه کنید. آب لیموترش های باقیمانده را گرفته و به ترکیب اضافه کنید. بقیه مواد به غیر از عسل را اضافه کرده و مخلوط کنید تا یک ترکیب یکدست حاصل شود.


در نهایت عسل را افزوده و هم بزنید و مواد به دست آمده را داخل یخچال قرار دهید. این دارو باید به مدت 3 روز داخل یخچال بماند.


روش استفاده از داروی ضدسرطان خانگی
بعد از سه روز دارو آماده مصرف می شود. نیم ساعت قبل از صبحانه، ناهار و شام 1 تا 2 قاشق از این دارو را مصرف کنید.


اگر برای پیشگیری یا درمان سرطان از این داروی خانگی استفاده می کنید می توانید هر 2 ساعت یکبار 1 تا 2 قاشق از آن مصرف کنید.


به گفته دکتر مرمرسکی (Mermerski) مصرف این دارو باعث طولانی شدن عمر، سلامت بدن و درمان سرطان شده و بدن را جوان و پرانرژی نگاه می دارد. چون تمام ویتامین ها، مواد معدنی، پروتئین ها، کربوهیدرات ها و چربی های سالم را دارا می باشد. این دانشمند روسی معتقد است که داروی پیشنهادی اش باعث تقویت اعضای بدن و غدد می شود و بدن را سالم می کند و هیچ سرطانی نمی تواند در بدن سالم دوام بیاورد.

 

منبع:tebyan.net


 

معمولا خواهر و برادرها در سنین پایین زیاد با هم دعوا می کنند و والدین به دنبال راه حلی برای خاتمه دادن به جنگ بین فرزندانشان هستند. د راین مقاله شما را با اصول تربیتی هنگام دعوای کودکان آشنا می کنیم


دعوای کودکان و رفتار درست والدین در کاهش دعوا
دعوای‌های خواهر و برادری گرچه مرحله‌ای از فرآیند رشدی است، اما بسیاری از والدین با این سوال اساسی رو‌به‌رو هستند که برای پیشگیری از دعوا چه باید کنیم یا هنگام بروز کشمکش چه برخوردی داشته باشیم؟ دکتر پریناز بنسی، روان‌شناس تربیتی و عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی درباره این مساله بیشتر توضیح می‌دهد.

ما می‌توانیم مفاهیم فلسفی را به بچه‌ها یاد بدهیم. از آنها سوال کنید که ماجرا چه بوده و چه کسی شروع کرد؟ اجازه بدهید تا ذهن‌شان به کار بیفتد و خودشان بگویند که چه کسی ابتدا اسباب‌بازی دیگری را گرفت یا چه کسی دیگری را هل داد. در این مرحله سعی کنید بیشتر گوش دهید تا خودشان ماجرا را تعریف کنند. باید با این سوالات به این نتیجه برسند که کدام کارشان در آن مقطع غلط یا درست بوده است. حتی اگر بدون جبهه‌گیری از آنان سوال کنید، خودشان به این نتیجه می‌رسند که کجای کارشان اشتباه بوده است و از طرف مقابل عذرخواهی خواهند کرد.

باید عذرخواهی کند؟
ممکن است این‌گونه برداشت شود که به هر نحوی که شده باید کودک را مجبور کنیم تا عذرخواهی کند. اما این‌گونه نیست و ما به زور چیزی را تحمیل نمی‌کنیم. تنها وظیفه ما این است تا با سوال پرسیدن به او کمک کنیم به اشتباه خود پی ببرد و خودش مشتاق به معذرت‌خواهی و رفع کدورت از خواهر یا برادرش شود.

در واقع ما توقع داریم تا شرایطی را فراهم کنیم که او خودش معذرت خواهی کند. معمولا در دعواهای کودکان دو طرف مقصر هستند و بگو مگوها یا کتک‌کاری‌ها به‌طور ناآگاهانه اتفاق می‌افتد و بیشتر حس لجبازی و ناآگاهانه بودن است که باعث بروز این مشکلات می‌شود. مثلا وقتی کسی اسباب‌بازی دیگری را می‌گیرد، کودک دیگر ممکن است بلافاصله او را هل دهد که در این صورت هردوی آنان مرتکب اشتباه شده‌اند و باید از جانب خود متوجه اشتباه‌شان شوند.

این نکته را به یاد داشته باشید که بعد از این‌که با آنان صحبت کردید و از یکدیگر عذرخواهی کردند، آنان اجازه دارند دوباره بازی را ادامه دهند و حتی می‌توانید برای این‌که متوجه اشتباه شدند، و رفع کدورت کرده‌اند، تشویق‌شان کنید.

فایده دعوا
در همین دعواهاست که بچه‌ها قوانین و مقررات را می‌آموزند و احترام گذاشتن به یکدیگر را درک می‌کنند. در دعوا درس‌هایی ارزشمند مانند این‌که نباید خودخواه باشم و کمی فروتن باشم نهفته است، کودکان در دعوا مفهوم نرمش و انعطاف‌پذیری را هرچه بیشتر لمس می‌کنند. پس برای دعواهای فرزندان‌تان کلافه نشوید و سعی کنید آن را به‌عنوان فرآیندی از رشد بپذیرید. این‌که شما به عنوان والدین عصبانی نشوید و به عنوان محرکی دیگر عمل نکنید بسیار مهم است.

شما می‌توانید به عنوان راهنمایی کننده شیوه درست را به آنان بیاموزید اما اجازه ندارید با داد و قیل و قال آنان را بازخواست کنید. بهتر بگویم می‌توانید ناراحتی خود را ابراز کنید، حتی می‌توانید در شرایطی، احساسات خود را نیز بیان کنید که از دعوای آنان ناراحت هستید یا این‌که دوست ندارید آرامش خانه بر هم بخورد. اما نباید نکات و حرف‌های خود را با خشم بیان کنید و مانند پتکی بر سر فرزندانتان خراب شوید.

بازی کودکان ممنوع
برخی از والدین برای پیشگیری از دعواهای همسالان یا خواهر و برادرها قانون‌هایی خلق می‌کنند، مانند این‌که نباید با یکدیگر بازی کنید یا هرکس باید در اتاق خود بازی کند که این‌کار نادرست است. ما اجازه نداریم کودک را از بازی منع کنیم. هر بازی هزاران تجربه در دل دارد که به راحتی آنان را در اختیار فرزند ما می‌گذارد. ممکن است بارها با هم بجنگند اما باز هم حق دارند تا کودکی کرده و با یکدیگر بازی کنند.

هدف ما این است که آنان یاد بگیرند که چگونه مشکلات خود را حل کنند و برای زندگی آینده آماده شوند. به بازی و دعوای کودکان به چشم تجربیات ارزشمند نگاه کنید. این نگاه به شما کمک می‌کند تا فلسفه دعواهای کودکانه را راحت‌تر درک کنید و کمتر عصبانی شوید و در نهایت سعی کنید تا رفتارهای بچه‌ها را هدایت شده‌تر مدیریت کنید.

بیشتر بدانید : بازی کودکتان در آینده اش اثر می گذارد ( روانشناسی بازی کودکان )

دعوا دفعه آخره
حتما شما هم با این واژه آشنا هستید کودکان بارها این جمله «دیگه تکرار نمی‌شه» را می‌گویند و عذرخواهی می‌کنند و باز هم این کار را تکرار می‌کنند. البته که اگر رفتار نادرستی تکرار شد مجازیم تا محدودیت‌هایی برای آنان ایجاد کنیم:

«شما به من قول داده بودی اما باز هم این حرف یا این رفتار را تکرار کردی و به همین دلیل امروز از تماشای تلویزیون (یا هر عامل خوش‌آیند دیگری) محروم هستی».

در این‌کار زیاده‌روی نکنید و بدون عصبانیت موضوع را به او توضیح دهید تا آگاه باشد. هدف از محدودیت‌ها این است تا تلنگری ایجاد کنیم نه این‌که کودکمان را به میزان زیاد آزار دهیم؛ حتی اجازه بازی نکردن با یک اسباب‌بازی خاص هم کافی است تا نتیجه حاصل شود.

 


یکی از ویژگی های بارز ما ایرانی ها دروغگویی، تظاهر و چاپلوسی است. ما مردمانی هستیم که برای حفظ موقعیت و یا دستیابی به شرایطی بهتر، عزت نفس مان را تهی از انسانیت می کنیم و از افرادی که منافع مان به آنان وابسته است، بُتی دروغین می سازیم تا اموراتمان بگذرد.

 

ما مردمانی هستیم که در تعاملات روزانه مان در لفافه و کنایه صحبت می کنیم و در صورتی که احساس خطر کنیم، منظورمان را به شکل ریاکارانه ای وارونه جلوه می دهیم.

 

ما مردمانی هستیم که با موقعیت سنجی هایی به اصطلاح زیرکانه تعارف های بی پشتوانه ای را نثار همدیگر می کنیم، به امید این که در آینده بتوانیم امتیازی را از دیگرانی که برای ما مهم هستند، بدست بیاوریم. 

 

ما در ارتباطات روزمره مان دائماً در حال تفسیر و ذهن خوانی افکار دیگران هستیم. زیرا پیام رسایی را دریافت نمی کنیم و اگر کمی تعمق کنیم، در می یابیم که ریشه اکثر غیبت ها، تهمت ها و درگیرها در سطح فردی و اجتماعی، ناشی از رفتارهای دو گانه ی ماست.

 

چرا که نمی خواهیم احساسات و عقاید مثبت و منفی مان را صریح، واضح و روشن بیان کنیم و متاسفانه همه این ارتباطات که توام با کنایه، ابهام، دوپهلو سخن گفتن و وارونه جلوه دادن احساسات بیان می گردد در قالب رعایت مناسبات احترام آمیز به نمایش گذاشته می شود.

 

متاسفانه  همه با هم دروغ می گوییم و همه هم معنای آن را به خوبی درک می کنیم و همه هم به روی هم نمی آوریم؛ چون این الگوی رفتاری تاکتیکی برای حفظ موقعیت، کسب درآمد، منزلت و یا توجه بیشتر می باشد.

 

در واقع ریاکاری به عنوان یک ضرورت اجتماعی در رفتارهای ما ایرانی ها ریشه دوانده و تابعی از میراث فرهنگی جامعه است که به ما تحمیل شده و ما هم با همین الگوهای رفتاری نادرست خو گرفته ایم و همانند یک ژن فرهنگی به نسل های بعدی مان انتقال می دهیم.

 

با نگاهی جامعه شناختی به گذشته جامعه ی ایران پی به حکومت هایی خواهیم برد که حاکمان مستبد فرمان می راندند و زیردستان به جز اطاعت و فرمانبری نقش دیگری نداشتند. در این نظام سلطه، زندگی خصوصی و اجتماعی افراد فرودست تحت نفوذ افرادی قرار داشت که در موقعیت های فرادستی قرار داشتند. در واقع اولین مشخصه ی این نظام ها ناامنی بوده و بر این اساس در می یابیم که بین ارباب و رعیت در تمامی سطوح ارتباطی، دروغگویی و چاپلوسی برای برای بدست آوردن امنیت اقتصادی و اجتماعی به شدت رواج داشته است. با تعمق در مناسبات رسمی و غیر رسمی پی می بریم که این  ژن فرهنگی که در یک بستر تاریخی- اجتماعی به ما تحمیل شده، همچنان به عنوان یک الگویِ رفتاری پذیرفته شده در جامعه امروزی ما رواج دارد و مشاهده می کنیم که تملق و چاپلوسی به اشکال متنوع و در لایه های مختلف اجتماعی بازتولید می شود لذا القاب و عناوین تحقیرشونده ای همچون نوکر، مخلص، دست بوس، قربان، چاکر و … مفاهیم رایجی هستند که افراد فرودست در برابر اشخاص فرادست به کار می گیرند تا از مزایای این حقارت گویی ها چیزی عایدشان گردد.

 

ترک دروغ

در یک جامعه ی سالم، تعاملات احترام آمیز از طریق آزار نرساندن به یکدیگر خود را نشان می دهد‎

 

در واقع اغراق، بزرگنمایی و غلوگویی در مورد افراد فرادست و تحقیر افراطی خود، به عنوان یک تاکتیک موفقیت آمیز در رفتار ما ریشه دوانده و حاکم بر رفتارهای ماست و همه ی این تعریف، تمجید و بله قربان گویی ها تحت عنوان احترام تلقی می گردد و از سوی دیگر، مشاهده می کنیم کوچکترین مخالفت با عقیده و یا نقدی منصفانه از سوی انسان های آزاده و فرهیخته ی جامعه، به عنوان بی احترامی تلقی شده و منجر به طرد اجتماعی شان می گردد که  این معنای ضمنی ما را وا می دارد که برای ابراز احترام به افرادی که گره گشایی کارمان به موافقت آنان وابسته است به مجیز گویی از آنان بپردازیم و بر همین اساس است که در مقابل عیوب افرادی مانند رئیس، کارفرما، استاد، همسر و … سکوت ناخواسته ای را اختیار می کنیم. زیرا اگر مخالفتی صورت بگیرد، توهین تلقی شده و به خشم و غضب آنان منجر می شود و شاید آرامش زندگی مان برای همیشه به مخاطره بیفتد.

 

با تحلیل محتوای گفتگوهای روزمره  در می یابیم که افراد شکل و قالب های  ارتباطی را رعایت می کنند. ولی ماهیت پیام شان دچار نوعی وارونگی است. به طور مثال شخصی از همکارش بابت موضوعی به شدت دلخوری دارد و این مسئله رشته افکار ش را بهم ریخته ولی در مواجه شدن با همکارش، تاکتیکی متضاد را بر می گزیند و طوری عادی رفتار می کند که انگار اتفاقی نیفتاده و نکته در خور توجه اینکه اگر از او  در مورد ناراحتی اش پرسش شود با پاسخ های ابهام آمیزی روبرو می شویم و یا اگر در یک میهمانی حضور داریم و تمایلی به ارتباط با یکی از میهمانان نداشته باشیم به خاطر اینکه از نیت ما آگاه نشود با اصرار از او دعوت می کنیم که به عنوان میزبان در خدمتش باشیم.

 

شایان ذکر است که اگر از شخصی خوشتان نمی آید و یا در حال حاضر تمایلی برای میزبانی ندارید، جای ایراد نیست، اما وانمود کردن به این که بسیار مشتاق میزبانی هستید، این  ارتباط را پیچیده می کند. بنظر می رسد ترس از طرد شدن در یک ارتباط دوستانه، افراد را به سخنانی ابهام آمیز و یا احترامی ریاکارانه وا می دارد که ارتباطات خانوادگی و دوستانه را مختل می کند و پیامدی جز سوء تفاهم و قضاوت های نادرست ندارد.

 

با دقت در تعاملات اجتماعی در می یابیم که این شیوه ی ریاکارانه و مبالغه آمیز نوعی بی اعتمادی را در مراودات روزمره ما رواج داده که بی اهمیت ترین مسئله در زندگی را بایستی با کلماتی همچون؛ به جان بچه ام، به خدا قسم، به مرگ مادرم، به جدم و … عجین کنیم تا دیگران را متقاعد کنیم که دروغ نمی گوییم یا در بیان ابراز صمیمیت و دوستی نیز بایستی از مفاهیمی همون؛ فدایت شوم، پیش مرگت گردم، قربانت شوم و یا در ابراز خشم و نفرت هم از عباراتی مانند؛ بری و بر نگردی، مرگتو ببینم، دیدار به قیامت و … استفاده می کنیم. در حالیکه نه در بیان صمیمیت متعارف، کسی حاضر است جانش را فدای کسی کند و نه در ابراز هیجانات کسی راضی به مرگ دیگری است.

 

ما آنچنان به گفتن و شنیدن این مبالغه گوئی ها عادت کرده ایم که تا حرف ها، خواسته ها و حوادث را چند صد برابر بزرگ جلوه ندهیم کسی به اهمیت موضوع پی نمی برد. به عنوان مثال اگر سرمان درد می کند و می خواهیم در خانه کمی سکوت برقرار باشد، باید اطرافیان را متقاعد نماییم که مغزمان از شدت درد در حال متلاشی شدن است، و گرنه کسی به حرف ما توجهی نمی کند. کارمند یک سازمان بابت یک روز نیامدن در سر کار بایستی بیماری خود، فرزند و یا یکی از عزیزانش را به دروغ در ذهنش باز سازی کند و به شکل مبالغه آمیزی بیان کند تا بتواند به رئیس بالا دستی توضیحی متقاعد کننده بدهد و یا اگر به مبلغی پول برای امورات زندگی نیاز پیدا کنیم بایستی بدترین گرفتاری و بدبختی های عالم را به خودمان منتسب کنیم تا بتوانیم استحقاق دریافت یک وام و یا مساعده ی ناچیز را داشته باشیم. 

 

در یک جامعه ی سالم، تعاملات احترام آمیز نه از طریق تعریف و تمجید های افراطی و ریاکارانه، قربان صدقه رفتن و یا اظهار ارادت تام و تمام با عقاید و ده ها رفتار و گفتار شرم آور دیگر، بلکه با تحقیر نکردن و یا طرد همدیگر به خاطر جنس، لهجه، شغل، قومیت، قضاوت نکردن و برچسب نزدن و در یک جمله آزار نرساندن به یکدیگر خود را نشان می دهد.

 

این سنت ناپسند که از گذشته شروع شده و ما همچنان در آن گرفتار آمدیم خصوصیات ما ایرانی ها را شکل داده و متاسفانه پذیرش و باز تولید این الگوهای رفتاری نیز باعث حفظ و تثبیت تملق و چاپلوسی در تعاملات اجتماعی ما گردیده است.

 

بیاییم با هم، به آن‏چه بر ما گذشته است از منظری آسیب شناسانه بنگریم و براى درد بزرگى که ما را از درون رنج مى‏ دهد و تحلیل می ‏برد، چاره ‏جویى کنیم.

 

منبع : تندرست نیوز


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

خط کشی رنگ سرد نمايندگي تعمير لوازم خانگي karamooz کاربراتور Cucunguk گل و گیاه sm_politic کسب درآمد دکتر مرتضی شفقی خالکی